خلقت معنوى انسان
انسان در دایره خلقت از عجایب مخلوقات حضرت حق است. او به عنوان خلیفه خدا در روى زمین قرار داده شده و هر گونه نیازى که دارد بر سر سفره آفرینش جهت او آماده و مهیّا گشته است. براى او بدن، قلب، نفس، عقل، صدر و روح قرار داده شده که هر یک مدار علمى و محور دانشى و دنیایى بس عظیم است.
با پیشرفتى که در علوم مختلفه نصیب انسان شده کسى از عهده تشریح وضع انسان در دو جهت باطن و ظاهرش برنمىآید. چنانکه این مختصر بخواهد به هر یک از نواحى وجود انسان اشاره کند، مجلّداتى بس مفصّل باید تهیّه ببیند، در این صورت از آنچه در نظر دارد، باز مىماند. روى این حساب به شرح فرازهایى که نشانى از ناتوانى ظاهر انسان به خاطر وضع ساختمان ظاهرش نشان مىدهد بسنده، مىشود.
انسان، بدون واقعیّتهاى باطنیش و منهاى اتصالش به ملکوت عالم و به دور از انعکاس حقایق هستى در آیینه قلبش و جداى از حالات معنوى و ربطش به فیوضات ربّانیّه و عنایات الهیّه و بریده از مسائل عالى تربیتى، بدون شک از کوچکترین و ضعیفترین موجودات خانه هستى است.
او اگر به وضع ظاهرش که چیزى جز مقدارى پوست و گوشت و خون و پى و عصب نیست بنگرد که اولش نطفه و پایانش جیفهاى بیش نیست، از بند غرور و کبر، حسد و حرص، منیّت و سایر اوصاف حیوانى رسته و براى جبران ضعف و ناتوانیش در بارگاه لاحول و لاقوة الّا باللّه به گدایى برخاسته و تمام ضعف و ناتوانى خود را با حضرت او که غنىّ بالذّات است جبران خواهد کرد.
او از نظر وضعیّت ظاهر و بناى ساختمان مادّیش در برابر عظمت آسمانها، ستارگان، کهکشانها، سحابىها، دریاها، صحراها، کوهها و موجودات زنده قوى چیز قابل ذکرى نیست.
او در برابر هجوم حوادث، از قبیل زلزله، بادهاى سخت، سیلابها، گرما و سرما، امراض مختلفه و حیوانات قوى، مغلوب و منکوب و بیچاره و بى نواست. او اگر تکیه بر غیر خود در تمام امور نداشته باشد، زمین خورده بدبختى است که در برابر کمترین حادثه یاراى مقاومت نخواهد داشت.
شنیدستم که هر کوکب جهانى است |
جداگانه زمین و آسمانى است |
|
زمین در جنب این افلاک مینا |
چو خشخاشى بود در قعر دریا |
|
تو خود بنگر کز این خشخاش چندى |
سزد تا بر غرور خود بخندى |
|
(نظامى گنجوى)
- ۰ نظر
- ۰۶ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۹:۲۸