مرد شامی و امام حسین (ع)
دیدم و نوشتم |
يكشنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۱، ۰۴:۳۱ ب.ظ |
۰ نظر
شخصی از اهل شام به قصد حج یا مقصد دیگر به مدینه آمد. چشمش افتاد به
مردی که در کناری نشسته بود. توجهش جلب شد. پرسید: این مرد کیست؟ گفته شد: «حسین بن علی بن ابی طالب است. » سوابق تبلیغاتی عجیبی [1]که در روحش رسوخ کرده بود موجب شد که دیگ خشمش به جوش آید و قربة الی اللّه آنچه می تواند سبّ و
دشنام نثار حسین بن علی بنماید. همینکه هرچه خواست گفت و عقده ی دل خود را گشود، امام حسین بدون آنکه خشم بگیرد و اظهار ناراحتی کند، نگاهی پر از مهر و عطوفت به او کرد و پس از آنکه چند آیه از قرآن- مبنی بر حسن خلق و عفو و اغماض- قرائت کرد به او فرمود: «ما برای هر نوع خدمت و کمک به تو آماده ایم. » آنگاه از او پرسید: «آیا از اهل شامی؟ » جواب داد: آری. فرمود: «من با این خلق و خوی سابقه دارم و سرچشمه ی آن را می دانم. » . پس از آن فرمود: «تو در شهر ما غریبی، اگر احتیاجی داری حاضریم به تو کمک دهیم، حاضریم در خانه ی خود از تو پذیرایی کنیم، حاضریم تو را بپوشانیم، حاضریم به تو پول بدهیم. » . مرد شامی که منتظر بود با عکس العمل شدیدی برخورد کند و هرگز گمان نمی کرد با یک همچو گذشت و اغماضی روبرو شود، چنان منقلب شد که گفت: «آرزو داشتم در آن وقت زمین شکافته می شد و من به زمین فرو می رفتم و اینچنین نشناخته و نسنجیده گستاخی نمی کردم. تا آن ساعت برای من در همه ی روی زمین کسی از حسین و پدرش مبغوضتر نبود، و از آن ساعت برعکس، کسی نزد من از او و پدرش محبوبتر نیست. » [2]
[1]
. شام در زمان خلافت عمر فتح شد. اول کسی که امارت و حکومت شام را در
اسلام به او دادند یزیدبن ابی سفیان بود. یزید دو سال حکومت کرد و مرد. بعد
از او حکومت این استان پرنعمت به برادر یزید، معاویة بن ابی سفیان واگذار
شد. معاویه بیست سال تمام در آنجا با کمال نفوذ و اقتدار حکومت کرد. حتی در
زمان عمر که زود به زود حکام عزل و نصب می شدند و به کسی اجازه داده نمی
شد که چند سال حکومت یک نقطه را در دست داشته باشد و جای خود را گرم کند،
معاویه در مقر حکومت خویش ثابت ماند و کسی مزاحمش نشد. به قدری جای خود را
محکم کرد که بعدها به خیال خلافت افتاد. پس از بیست سال حکومت- بعد از صحنه
های خونینی که به وجود آورد- به آرزوی خود رسید و بیست سال دیگر به عنوان
خلیفه ی مسلمین بر شام و سایر قسمتهای قلمرو کشور وسیع اسلامی آن روز حکومت
کرد. به این جهات، مردم شام از اولین روزی که چشم به جهان اسلامی
گشودند، در زیر دست امویان بزرگ شدند، و همچنانکه می دانیم امویها از قدیم
با هاشمیان خصومت داشتند. در دوران اسلام و با ظهور اسلام خصومت امویان با
هاشمیان شدیدتر و قویتر شد و در آل علی تمرکز پیدا کرد. بنابراین مردم شام
از اول که نام اسلام را شنیدند و به دل سپردند، دشمنی آل علی را نیز به دل
سپردند و روی تبلیغات سوء امویها دشمنی آل علی را از ارکان دین می شمردند.
این بود که این خلق و خوی از آنها معروف بود.
[2] . نفثة المصدور محدث قمی، صفحه ی 4.
- ۹۱/۱۲/۱۳