ناگفته هایی از حرم شهدای گمنام کهف الشهدا/گزارش تصویری اختصاصی راسخون
- ۰ نظر
- ۲۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۵:۱۴
از شرایط گناه اختیار بر ارتکاب است یعنی من به اختیار خودم مرتکب گناه بشوم . لذا اگر کسی مضطر بود و اضطرار پیدا کرد مثلا از گرسنگی دارد می میرد می تواند گوشت مردار بخورد و حرمت آن از بین می رود . این سوال را زیاد از من می کنند مثلا خانم هایی که می گویند : شوهرانشان اهل خمس نیستند و می دانند زندگی شوهرشان با ربا می گذرد من چکار کنم ؟ آیا طلاق بگیرم ؟ در این جور موارد خانواده وظیفه شان در حد امر به معروف و نهی از منکر است یعنی فقط بگویند ولی وقتی بچه از خانه بیرون میرود ، وظیفه دارد که از درآمد خودش استفاده کند . تربیت معلول یک سری عواملی است . یک عاملش غذاست ، یک عامل محیط و یک عامل اراده ی فردی و مربی است . پیامبران نانشان حلال است ولی پسر نوح منحرف شد . آسیه در خانه ی فرعون بزرگ شده و انسان مومنی بود در حالیکه فرعون ادعای خدایی میکرد . اینها هستند که می تواند بر سایر عوامل غلبه بشود تا اثر آن از بین برود . بنابراین اثر روی فرزند و همسر ندارد .
بالاخره بخواهیم و نخواهیم ما این کارها را انجام می دهیم . غذا خوردن ، میهمانی رفتن ، خوابیدن و مسافرت رفتن . این ها مجموعه ای از رفتارهای ما در زندگی هستند و زندگی یعنی مجموعه ای از این جور تعاملات . گاهی برخورد در تجارت و بازار و گاهی برخورد با همسر ، برخورد با فرزند ، گاهی در مسائل شخصی است و گاهی در مسائل خانوادگی است . ما بخواهیم و نخواهیم این ها را داریم . اگر برای هر کدام از این ها یک ضوابط و آدابی که سخت هم نیست و آنرا هم زیبا می کند ، قرار دادیم ، آیا این سختی است یا یک نوع اهمیت دادن به مسائل است بعبارت دیگر اگر یک دین و مسلکی فقط درباره ی آخرت گفت و اینکه بهشت هشت تا در دارد ، جهنم هفت تا در دارد ، بهشت نعمت قصر و حور دارد . خوب برای این دنیا چه ؟ در درجه ی نخست دین برای دنیای ماست تا دنیای ما درست بشود و آنگاه دنیا مزرعه آخرت می شود . اگر دین برای درست زیستن است ، پس باید آداب زیستن را به ما بگوید . بنده باید غذا بخورم بالاخره یک جوری میخورم . حالا وقتی اسلام یک قوانینی می گذارد مثلا می گوید که لقمه را خوب بجوید . این چه اشکالی دارد ؟ چه لطمه ای می زند ؟ این الزام نیست و اگر شما خوب نجویدید ، قیامت شما را محاکمه نمی کنند . ما در آداب غذا خوردن و آشامیدن و میهمانی رفتن ، یک اصول و پایه هایی داریم که باید باشد و دین وظیفه اش این است که آن ها را بیان کند . یک آداب و روشی داریم. اینها باید ندارد ولی بهتر است رعایت بشود . فرزند شما می خواهد مدرسه برود ، اصل لباس پوشیدن است و باید لباس فرم مدرسه را بپوشد ، حالا فرزند شما میگوید که عطر هم بزنم ؟ خوب اگر بزند خیلی بهتر است . آیا اتو هم بکشد ؟ خیلی خوب میشود . یک معلم به دانش آموز دو صفحه مشق میگوید حالا اگر معلم گفت که اگرخط کشی کنید و سوالها را با یک رنگ و جوابها را با یک رنگ دیگر بنویسید ، خوش خط بنویسید ، دفتر تمیز باشد ، خوب معلوم است که این زیباتر میشود . اصل مشق را باید بنویسد و بیاورد . می تواند در یک ورق بد و خط کشی نشده بنویسد و بیاورد و تکلیفش را هم انجام داده است . حالا اگر آن را تزیین کند و خوش خط بنویسد خیلی بهتر است . اصل غذا خوردن اصولی دارد . اصل این است که حلال و پاک باشد ، نجس نباشد و حرام هم نباشد . این قانون کلی آن است . حالا وقتی که دین می گوید که اگر غذا میخوری از جلوی خودت بخور ، خوب است از خدا تشکر بکنی و بسم الله الرحمن الرحیم بگویی ، حالا اگر نمی خواهی نگو . هیچ اتفاقی نمی افتد ولی اگر از شما بعنوان یک مسلمان این رفتار را دیدند و شما رعایت کردید میگوید این عجب دین خوبی است . برای همه موارد ریز هم دستور دارد . در روایت داریم که پیامبر لباس سبز کمرنگ و سفید را دوست داشت . حالا اگر کسی رنگ سبز را دوست نداشته باشد و بخواهد سرخ بپوشد اشکالی ندارد . بعضی از این ها سیره است و بعضی از این ها توصیه است . مثلا شما الان میهمانی دارید . در دیگ برنج را باز میکنید و یک فضله ی موش می بینید ، اگر مقید باشید می گویید که این غذا قابل خوردن نیست . این مرز است . حالا غذا دود زده است خوردن این اشکالی ندارد ولی بهتر بود که آشپز دقت می کرد که غذا دود نمی زد . ما آداب را از این باب می گوییم و هیچ سختی هم نمی آورد . یکسری قواعد هست که بین المللی پسند است . مثلا احترام به والدین ، در کدام مکتب دنیا می گویند که احترام به والدین بد است . اگر اسلام توصیه کرده است این ها چیزهای جهانی است .
ما یک قواعد فقهی داریم که برای تسهیل در امور و زندگی است . مثلا یکی از این قواعد ، قاعده ی سوق است . یعنی قاعده ی بازار مسلمانان . الان شما از مرغ فروشی مرغ می خرید ولی لازم نیست تا دام پزشکی پیش بروی و ببینی که کسی که این مرغ را کشته بسم اله گفته و یا رو به قبله بوده یا خیر . قاعده ی سوق می گوید که این برای شما حلال است . شما هتل می روی و در اینجا مسلمان می آید ، لازم نیست که شما سوال کنید که آقایی که قبل از من در این اتاق بودند، بچه ی کوچک داشتند که اینجا را کثیف بکند یا خیر ؟ خیر ، این ها لازم نیست . یکی دیگر از این قواعد ، قاعده ی حلیت است . هر چیزی که شما می بینید پاک است مگر اینکه به حرمت آن یقین کنید . الان من را به میهمانی دعوت می کنند . در سر سفره لازم نیست که من بپرسم آقا شما خمس می دهید یا نه ؟ این از در آمد این ماه شماست یا خیر ؟ در کارت کم کاری نکرده ای ؟ شما غذا را بخور و تشکر کن و بیرون بیا . من از یکی از بزرگان سوال کردم که ما منزل یکی از اقوام می رویم که یقین دارم خمس نمی دهد و اصلا خمس را قبول ندارد . ایشان فرمودند که خمس پولی است که باید یکسال از آن بگذرد . شما یقین داری که پول این غذا را از درآمد سال گذشته خرج کرده است ؟ شاید از درآمد این ماه باشد . البته احتیاط یک بحث دیگری است . بعضی ها می خواهند احتیاط کنند و لقمه ی شبهه ناک هم نخورند ولی ما احتیاط را نمی توانیم یک نسخه ی عمومی قرار بدهیم . عموم مردم باید با قضایایی که سر و کار دارند راحت باشند . خدا کارها را آسان گرفته است . آقایی را در مسجد الحرام دیدم که پلاستیکی پایش کرده است و گفت : دیدم اینجا خونی ریخته و آنها پاک کرده اند . من گفتم که ما تابع قانون این ها هستیم و این ها این جوری پاک میکنند ، اینجا مسجد الحرام است و آنها ابن جوری پاک میکنند . من مراجع بزرگ را دیده ام که در اینجا نماز خوانده اند . مادر شیخ انصاری می گوید : بدون وضو به بچه ام شیر نداده ام و نگذاشته ام که بچه ام غذای کس دیگری را بخورد و خودم هم این غذا را درست کرده ام ، بعضی ها این احتیاط ها را میکنند . این یک بحث دیگری است . این نمی تواند یک برنامه ی عام و فراگیر باشد . بیشتر بحث معرفت من روی خودمان بود . من که برای خانوده ام غذا تهیه می کنم حواسم جمع باشد که حلال باشد
برگرفته از سایت ظهور
مرحوم حاج میرزا اسماعیل دولابی رحمة الله علیه
ابن حقیربا سه نفر(دو طرفه) در زمان حیات وهم پس ازرحلتشان ارتباط داشته ودارم .
دوستی قدیمی که حاج میرزا جواد سعیدی نام داشت وخود چند ساعت پس از فوتش بنده رابرای مراسم خود دعوت نمود واین نشانگر آن است که از همان ساعات اول روحش آزاد بود .
دوم عبد صالح و فقیه وعارف حضرت آقای بهجت رضوان الله تعالی علیه .
ومرحوم حاج میرزا اسماعیل دولابی رحمة الله علیه که ازمصادیق ...وَمَن یُطِعِ ا لله وَاَلرَسول بودند.
البته مطالبی ویژه از حضرت علامه حسن زاده آملی حفظه الله از شبهای ماه رمضان درقم که گاه تا صبح خدمتشان بودم ومطالب پر از معرفت وتوحید ناب از استادی ویزه که صدو پنج سال عمر کردند را در فرصتی خواهم نوشت .انشا الله
واما مرحوم حاج اسماعیل دولابی
آن مرحوم حدود پنج سال پس از رحلتشان تشرف آوردند در دفتر حقیر وتوصیه ای بسیار مفید را فرمودند که در فرصتی دیگر خواهم نوشت
وحضرت حاج آقای ناصری حفظه الله (اصفهان) به حقیر فرمود بنده از چهل سال قبل بلکه بیشتر در نجف با حاج میرزااسماعیل آشنا شدم
که تشریف می آوردند نجف ودر منزل آقا سید هاشم حداد اقامت می نمودند ودر همان منزل علمای بزرگ نجف می آمدند پای صحبت ایشان واستفاده می کردند
ومرحوم آسید هاشم حداد نیز هر زمان ایران تشریف می آوردند به منزل ایشان می رفتند. س.م.ر
در جلسه ای آن مرحوم راجع به وظایف شیعه در زمان غیبت فرمودند:
چکیده:
«امر به معروف» و «نهی از منکر» دو فرضیه بزرگ و دو فرع از فروع دهگانه دین مبین اسلام محسوب میشوند. گذشته از عنایت خاص قرآن کریم به این موضوع و نیز سیرهی نظری و عملی پیامبراکرم(ص) و دیگر اولیای دین، در نگاه امیرالمؤمنین علی علیهالسلام امر به معروف و نهی از منکر جایگاه ممتاز و ویژهای دارد. آن حضرت امر به معروف و نهی از منکر را عنایت دین، قوام شریعت و با فضیلتترین اعمال بندگان خدا توصیف مینماید که حتی از جهاد در راه خداوند نیز بالاتر است. از دیدگاه آن حضرت این دو فرضیه برکات فراوانی در جامعه اسلامی به دنبال دارد و در مقابل ترک آنها مستوجب نزول بلا و خطرات زیادی است. مراتب سهگانه امر و نهی(قلبی، لسانی، یدی) خصوصیات آمر و ناهی، رابطه امر به معروف و نهی از منکر با جهاد و اقامه حدود و نیز لزوم نصیحت کردن و نصحیت پذیرفتن، همچنین فضیلت امر و نهی عوام نسبت به خواص، و رعایا نسبت به حکام، از دیگر فرازهای بیانات علوی در تبیین جایگاه و ارزش امر به معروف و نهی از منکر است.
چکیده
سیر تحولات در روابط ایران و آمریکا بعد از پیروزى انقلاب اسلامى و به ویژه در مقطع کنونى، حکایت از رویارویى و تقابل بین دو کشور دارد. این پدیده توجه صاحب نظران را بیشتر از پیش به خود معطوف نموده است. در این راستا طیفى از دیدگاهها شکل گرفته، عدهای بر راهبردى بودن و گروهى بر تاکتیکى بودن این تقابل تأکید دارند. بر این اساس پرسش اساسى این مقاله این مسأله است که تقابل ایران و آمریکا راهبردى است یا تاکتیکى؟
بررسى مؤلفهها و شاخصههاى متغیرهاى دخیل دو فرضیه رقیب، یعنى تاکتیکى یا راهبردى بودن تقابل ایران و آمریکا، نشانداد تضاد ارزشى، ارائه پارادایم مستقل توسعه از سوى ایران اسلامى به کشورهاى در حال توسعه و فقیر، استراتژى بنیادى آمریکا در منطقه، سبب چالش ذاتى آمریکا و ایران گردیده و سیاستها و تاکتیکهاى آمریکا در این مواجهه به اقتضاى اوضاع و احوال و شرایط دچار تغییر و تحول شده است. اما نکته حائز اهمیت بازگشت این سیاستها و تاکتیکها به سیاست و تاکتیکهاى مهار ایران در دهه 1990 است، بدون این که راهبرد آمریکا در منطقه تغییر کرده باشد.
یکی از مسایل اساسی در گفتگوی سیاسی، محاسبه سود و زیان است، عرف بینالمللی بدینگونه است که اگر رابطه سیاسی واجد حداقلی از منافع نباشد و یا رابطه ضرر داشته باشد، در کشور اقدام به برقراری ارتباط سیاسی بین دولتین نمیکنند. چرا که برقراری رابطه، موجد هزینههایی است و تداوم آن نیز همواره هزینه دارد. براین اساس دولتها به تناسب نیازی که به مراوده با جهان خارج دارند و نیز به تناسب توانمندی آنان برای قبول هزینه رابطه، با دولتهای خارجی ارتباط برقرار میکنند. ما میتوانیم کشور خودمان را مثال بزنیم. ایران در حال حاضر با پارهای از کشورهای جهان رابطه سیاسی ندارد و در پارهای از کشورها رابطه در حد بسیار ضعیفی است و این روال کنونی همه دولتها و ملتهاست.