خدامحورى در مقام
وقتى مرجع بزرگ شیعه، در نجف از دنیا رفت، مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدى و مرحوم میرزاى نایینى که آن وقت در نجف هر دو مجتهد قابل قبول حوزه نجف بودند با هم دیگر بلند مىشوند، مىروند در خانه استادشان مرحوم آیت الله العظمى سید محمد فشارکى که مرحوم آیت الله العظمى حائرى یزدى بهره علمى زیادى از مرحوم فشارکى برده است.
دو نفرى در مىزنند، مرحوم آیت الله العظمى فشارکى در را باز مىکند، مىبیند دوتا از شاگردهاى عالى و زبده ایستادهاند. مرحوم آیت الله العظمى حائرى به ایشان مىگوید: استاد! شما من و نایینى را مجتهد مىدانید؟ ایشان مىفرماید: بله، هر دو را به اجتهاد قبول دارم. مىگویند: ما دو نفر شما را اعلم علماى شیعه مىدانیم و از شما مىخواهیم که مرجعیت شیعه را بپذیرید.ایشان جواب مىدهند: شما من را اعلم مىدانید، ولى من به خودم یقین دارم که استعداد مدیریت در مرجعیت را ندارم، با این یقینى که دارم که من استعداد مدیریت جامعه را ندارم اگر بپذیرم یقینا مصداق این آیه خواهم شد:
« تِلْکَ الدَّارُ الْأَخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لاَ یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِى الْأَرْضِ وَلاَ فَسَادًا وَ الْعَـقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ »
من اگر کرسى مرجعیت را قبول کنم، کارى در مرجعیت همانند کار فرعون در مصر کردهام، من طاقت آتش جهنم را در قیامت ندارم. در را بست و دیگر هم جواب نداد، این خدا محورى است.
خدا محور کسى است که وقتى یک شهوت شیرینتر از عسل برایش فراهم مىشود و مىداند پروردگار نمىپسندد، مىگوید: نه.
- ۰ نظر
- ۰۶ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۰:۱۴