خدامحورى در کار
یکى از یاران پیامبر صلىاللهعلیهوآله مىفرماید: من با چند نفر به سفر مىرفتیم، نزدیک ظهر در بیابان، چوپانى را دیدیم با تعدادى گوسفند و دوستان به من گفتند: یک بره بخر غذا درست کنیم، گفتم: مانعى ندارد، آمدم نزد چوپان گفتم: یک گوسفند به ما بفروش، گفت: من گوسفند فروشى ندارم، من مالک این گوسفندها نیستم، من چوپان هستم. گفتم: اگر مالک گوسفند اینجا بود و مىخواست بفروشد چندمىفروخت؟ گفت: ده درهم، گفتم: من بیست درهم به تو مىدهم یک گوسفند به ما بده، گفت: مالک راضى به فروش نیست، گفتم: بیشتر به تو مىدهم، پنجاه درهم مىدهم گوسفند را به ما بده، پنجاه درهم براى خودت، غروب که گله را برگرداندى اگر مالک گفت یک گوسفند کم است، بگو: گرگ حمله کرد و پارهاش کرد و خورد. پنجاه درهم هم دارى. گفت: من حرفى ندارم این کار را بکنم، اینقدر هم مالک این گوسفندان به من اعتماد دارد که اگر بگویم گوسفند را گرگ برد واقعا قبول کند، اما جناب عالى به من بگو، روز قیامت وقتى که در دادگاه الهى نسبت به این گوسفند محاکمه مىشوم این دروغ را به پروردگار هم مىتوانم بقبولانم؟ آنجا هم مىشود ثابت کنم که آن گوسفند را گرگ برد؟ این خدا محورى است.